شهید علمی فرمانده سپاه پاسداران نقده

شهیدی به نام من
شهید علمی فرمانده سپاه پاسداران نقده
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۵ ارديبهشت ۹۳، ۰۰:۳۲ - ن. علمی نیک
    احسنت
نویسندگان

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

شهید رجب علی علمی نیک در سال 1325 در خانواده‌ کشاورزی بدنیا از روستای تابیه (سولدوز) در حومه شهرستان نقده به دنیا آمد او در هوای آزاد و خرم آنجا پرورش یافت . پدرش با وجود اینکه از مشکلات و سختیهای دوری راه مدرسه آگاه بود، تصمیم گرفت تا آماده‌تر شدن علی از جهت آمادگی جسمانی او را در 8 سالگی به مدرسه بفرستد تا بتواند فاصله سه روستا را طی کند و از راههای پر پیچ و خم و مواضع طبیعی عبور کند و در کلاس درس حاضر شود .
او سه سال تحصیلات ابتدائی خود را با موفقیت در روستا به اتمام رساند و سپس برای ادامه تحصیل مجبور به رفتن به مدرسه‌ای دیگر که در روستای دورتر بود شد. و سه سال دیگر را با وجود مسافت طولانی و زمستانهای سرد و پربرف و وجود حیوانات وحشی و درنده ، با همراهی پدر و پشتکار و علاقة خویش پشت سر گذاشت.
در چهارده سالگی همراه دو تن از همسالانش در نقده اتاقی اجاره کرد و کلاس هفتم را به این ترتیب به پایان رسانید. ولی آشنایی او با روحانی‌ایی که در روستای مجاورشان سکونت داشت، باعث گردید که شور عشق تحصیل علوم دینی در جان علی بنشیند. او عازم پایگاه عالم تشیع، در شهر مقدس قم شد و در مدرسه حجتیه مشغول تحصیل در علوم مذهبی شد و در کنار این امر از ادامه تحصیل علوم دبیرستانی فارغ نبود . در سال 1347 با خانواده‌ای روحانی از شهر ارومیه وصلت کرد و پس از دو سال خداوند دختری کوچک به جمع آنها افزود.
در سال 1350 در کنکور سراسری پذیرفته و در رشته ادبیات و علوم انسانی وارد دانشگاه تهران شد و در این دوره بود که با آگاهی از ظلمها و جنایات رژیم پهلوی مبارزات مخفیانه خود را بر علیه رژیم طاغوت آغاز کرد و با عضویت در کتابخانه عمومی دانشگاه سعی داشت تا هر چه بیشتر کتابهای عقیدتی اسلامی را در دسترس دانشجویان علاقه‌مند قرار دهد و نیز در افزایش سطح معلومات خود می‌کوشید .
در انجمن اسلامی دانشگاه نیز عضو بود. خانواده از اغلب فعالیتهای او بی‌‌اطلاع بودند ولی از این موضوع که شهید از ناراضیان و شورشیان دانشگاه محسوب می‌شد با اطلاع بودند.
در 1353 فارغ‌التحصیل شد و عازم خدمت اجباری نظام وظیفه شد، محل خدمت او در مهاباد (یکی از شهرهای کردنشین آذربایجان غربی ) بود. وی در آنجا با درجه افسری شروع به خدمت کرد . اکثر ساکنین شهر مهاباد را کردها تشکیل می‌دهند. در پادگان شهر ارتشی‌های زیادی خدمت می‌کردند که شیعه بودند و برای همه فقط یک مسجد وجود داشت.
شهید علمی هیچ وقت حاضر نبود که مسجد خالی بماند و به همین جهت بیشتر اوقات با همفکری چند روحانی شیعه که از شهرهاغی اصفهان و نجف‌آباد تبعید شده بودند برنامه‌ای برای تبلیغ و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی طرح ریزی می‌کرد.
نماز جماعت همیشه برپا بود و شبهای جمعه دعای کمیل و صبح جمعه دعای ندبه برپا می‌شد. در این زمان دومین دختر وی به دنیا آمد و او که از اهمیت کار برای کودکات غافل نبود، برنامه سرود و درس قرآنی برای کودکان و برنامه مخصوص برای نوجوانان در مسجد دایر نموده بود. ایشان در تهران و قم کتابهای مهم بسیاری می‌خرید و به کتابخانه‌ای که خود در مسجد تاسیس کرده بود هدیه می‌کرد و جوانان زیادی در کتابخانه ایشان عضویت داشتند.
یکی از کارهای شهید که باعث تعجب کردها شده بود این بود که ایشان نام پنج‌تن ( محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین ) را با خطی زیبا نوشته و در اتاق کار خود در بالای سرش به دیوار نصب کرده بود که باعث تعجب همه مراجعین کرد می‌شد. واقعا برای همه این موضوع که یک افسر ارتش شاه چنین عقیده و طرز فکری داشته باشد، جای تعجب داشت . ولکن خود نشان دهنده حب و دوستی اهل بیت و اولیاء الله بود و تکیه و توکل بر ذات احدیت که او را در کانون خطر به پیروی و متابعت از فرامین الهی و دفاع از حق وا می‌داشت .
سومین دختر شهید نیز قدم به عرصة هستی گذاشت با پایان دوران سربازی، شهید رجبعلی علمی نیک به اتفاق خانواده به زادگاه خویش بازگشت و در دانشگاه شهر نقده مشغول تدریس شد. در این دوران نیز دست از فعالیت و مبارزه نکشید و با چاپ و تکثیر اعلامیه‌های امام و روحانیت مبارز محیط تحصیل را با اوضاع و تحولات سیاسی کشور آشنا می‌کرد .
رابطه او با شاگردانش رابطه‌ای فوق روابط معلم و شاگرد بود، او نقش یک دوست صمیمی و دلسوز را بر عهده داشت و خود را از مشکلات و سختیهای دانش‌‌آموزان جدا نمی‌دید.
خانم نرگس رضوی همسر شهید درباره این دور از مبارزات ایشان می‌گویند:
« ایشان چه در موقعی که در ارتش بود و چه بعدها همیشه محاسنشان بلند بود و به خاطر درگیری‌هایی که در دانشگاه پیش آمده بود و ایشان کتابهای اسلامی پخش می‌کرد ( و همچنین سرنوشت برادر من که به علت فعالیت سیاسی 4 سال زندانی بود)، ایشان را دستگیر کرده و به ساواک بردند و انواع شکنجه‌ها را نسبت به ایشان انجام دادند و در مقام توهین و تهدید از هر ابزاری سود جستند اما ایشان حاضر نشد قدمی از عقاید خود کنار بنشیند و تسلیم خواسته‌های آنها بشود.»
شهید رجبعلی علمی نیک در تشویق و ترغیب مردم به تظاهرات سهم بسزایی داشت . با پیروزی انقلاب در بیست و دو بهمن 57 و با دستور امام مبنی بر تشکیل سپاه پاسداران شهید جزو اولین داوطلبان بود و پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نقده، شهید از طرف سپاه پاسداران به فرماندهی سپاه منصوب شد.
پس از تشکیل سپاه، مردم با رشادت و شجاعت بیشتری حملات دشمن را دفع می‌کردند، چنانکه بسیاری از حملات دموکراتها به دهات اطراف همین جوانان سپاه پاسداران خنثی کرده بودند.
در مدت زمان کوتاهی شهید علمی مسئول منیاد شهید مستضعفان و دفتر حزب جمهوری اسلامی نقده نیز شد.
فعالیتهای بیش از حدی که ایشان در خارج از خانه و در اجتماع انجام می‌داد هرگز وی را از تربیت و پرورش فرزندان باز نداشت و او از هر فرصتی برای آموزش آداب اسلامی و اخلاق متعالی اسلامی استفاده می‌کرد.
وی با اخلاق و رفتار پسندیده و اسلامی خود نمونه شخصیتی محبوب ومصمم را برای اطرافیانش به وجود آورده بود. او شبها به خانه‌های مستضعفین می‌رفت و مایحتاج زندگی را برایشان می‌برد و اغلب خودش این کار را می‌کرد و مقید بود آبروی آن خانواده در محل محفوظ بماند .
حلم و بردباری و اخلاق کریمه انسانی او تا جایی گسترش داشت که دامنه آن خانواده افراد مقتول در حوادث و درگیریهای احزاب محله را نیز شامل می‌شد . کسانی که دشمن محسوب می‌شدند و رودرو با سپاه و مردم می‌جنگیدند، شهید برای خانواده آنها مستمری قرار می‌داد و سعی در دلجویی و محبت به آنان داشت . و سرانجام موعد عروج این روح متعالی و پر جنب‌و‌جوش نیز فرا رسید . چهارم تیر ماه به همراهی پاسداران از ماموریت بازدید شهرک کردنشین اشنویه باز می‌گشت که به اتفاق 4 تن از پاسدارانش در حادثه برخورد با مین به شهادت رسیدند.
یاران شهیدش بخشعلی رجبی، شعبان مسافری، امیر علی مرحومی، اکبر صابری نیز با او در سفر شهادت همراه شدند . شهادت آنان نقده را در سوگ نشاند و پس از گذشت مراسم شب هفت شهید، چهارمین یادگار وی به دنیا آمد و امیدی دیگر به همسر شهید بخشید . امید که همسر و فرزندان این شهید زینب‌وار راه حسین (ع) را بپیمایند و پیام خون شهید را به ثمر رسانند.